زالی: نه مردم و نه مسئولان کرونا را جدی نگرفتهاند/ مردم میگویند وقتی اداره تعطیل نیست چگونه در خانه بمانیم؟/ از قرنطینه غول بی شاخ و دم ساخته شده
تاریخ انتشار: ۲۶ اسفند ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۷۲۸۷۴۰۳
آفتابنیوز :
علیرضا زالی به وضعیت تردد ها در شهر تهران اشاره کرد و افزود: آیا واقعا ریتم زندگی ما در تهران با شرایط یک اپیدمی همخوانی دارد؟ مطلقا نه. این نشان می دهد که هنوز نه مردم و نه مسئولان اهمیت موضوع را درک نکرده اند، اپیدمی تعارف ندارد، فقیر و غنی نمی شناسد و شوخی ندارد.
براساس گزارش دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، فرمانده عملیات مدیریت کرونا در کلان شهر تهران تاکید کرد: ما نباید مردم را دچار تناقض کنیم باید حتما افزایش اعتماد عمومی صورت بگیرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی به نتایج افکارسنجی اشاره کرد و گفت: مردم به ما گلایه می کنند و می گویند که شما از ما می خواهید در منزل بمانیم اما وقتی که اداره تعطیل نیست چگونه در خانه بمانیم؟ این حرف درستی است و اگر ریتم ادارات مانند ماه های گذشته ادامه یابد، الزامات لازم محقق نمی شود.
فرمانده عملیات مدیریت کرونا در کلان شهر تهران درباره مهار کرونا ویروس جدید خاطرنشان کرد: ما با یک رخداد بسیار پیچیده بیولوژیک رو به رو هستیم که تقابل با آن مانند یک جنگ تمام عیار فرسایشی است که ممکن است مدت آن هم طولانی تر از چیزی باشد که انتظار می رود.
زالی با بیان اینکه باید بیش از گذشته بحث کرونا و کویید ۱۹ در تهران جدی گرفته شود، اظهارداشت: ایران در شرایطی به استقبال این مهمان ناخوانده رفت که در عرصه جهانی این بیماری به پاندمی تبدیل شد. در روزهای آغازین این بیماری برخی حرف ها و اظهار نظرها باعث شد که مردم با سطح غیر متعارفی از تساهل با بیماری برخورد کنند و فکر کنند که کویید ۱۹ یک بیماری ساده مثل آنفولانزای فصلی است و گذر می کند. اما این طور نیست و آماری که در کشور ایتالیا و کره جنوبی به دست آمده نشان می دهد که مرگ و میر این بیماری با آنچه در چین اعلام شد متفاوت است.
رییس دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی با بیان اینکه ما با یک ویروس نوپدید بسیار عجیب غریب رو به رو هستیم، تصریح کرد: این ویروس با بسیاری از ویروس های قبل از خودش متفاوت عمل می کند و بنابراین مساله باید جدی گرفته شود.
فرمانده عملیات مدیریت کرونا در کلان شهر تهران یادآور شد: به نظر می رسد برخی مسوولان اجرایی و اداری ما در کشور و در برخی از موارد مردم، جدیت و حساسیت موضوع را در نظر نگرفتهاند و برخی از اظهار نظرها حاکی از آن است که شاید ما نتوانستیم مفاهیم مهم و حساستزای این بیماری را به سمع و نظر همه اعم از مردم و مسئولان برسانیم.
از قرنطینه غول بی شاخ و دم ساخته شده است
زالی گفت: در ذهن مردم از قرنطینه یک غول بی شاخ و دم ساخته شده است، درحالی که قرنطینه چهار فاز مختلف دارد و حالتی که هیچ فردی در شهر تردد نمی کند فاز چهارم قرنطینه است و قبل از آن باید از فازهای پیشین قرنطینه عبور کرد.
وی با یادآوری اینکه بسیاری از مردم تصور می کنند این بیماری تنها افراد خاصی را قربانی می کند، تصریح کرد: واقعا این طور نیست و حتی اگر یک فرد سالخورده هم بر اثر این بیماری فوت کند تاسف انگیز است و چه کسی می خواهد پدر یا مادرش که ذخیره معنوی خانواده است بر اثر کویید ۱۹ فوت کند.
فرمانده عملیات مدیریت کرونا در کلان شهر تهران افزود: اما علاوه بر افراد مسن، مشاهده شد که برخی از قربانیان این بیماری افراد ورزشکار و نیروهای ارزنده کادر پزشکی بودند.
زالی ادامه داد: آیا برای شاغلینی که با مردم بسیار زیاد سر وکار دارند وسایل حفاظتی فراهم شده است؟ زمانی که نمی توانیم این تجهیزات را فراهم کنیم، استمرار این روش می تواند خطر آفرین باشد.
مفاهیم بهداشتی باید فصل الخطاب قرار گیرد
وی خاطرنشان کرد: ما باید به این سمت حرکت کنیم که مفاهیم تکنیکال و بهداشتی فصل الخطاب قرار بگیرد، امروز اگر وزارت بهداشت مصوبه ای دارد، برای همه لازم الاجراست و همه سیاسیون باید تمکین کنند زیرا سلامت مردم در گروی تحقق این مصوبات است.
فرمانده عملیات مدیریت کرونا در کلان شهر تهران هشدار داد: سفرهای نوروزی باید به طور جدی لغو شود، زیرا سفر سیستم ایمنی را پایین می آورد و برخی از استان هایی که در سالهای قبل پذیرای مسافران بودند امروز خود درگیر پروسه اپیدمی هستند و به علت مشکلات متعدد بهداشتی و درمانی نمی توانند میزبان مسافران باشند.
زالی اظهارداشت: برخی استان ها کمتر آلوده شده اند و سفر به این استان ها می تواند باعث گسترش جدی تر اپیدمی در کشور شود.
وی ادامه داد: نوروز امسال باید شاهد تجربه در منزل ماندن باشیم و دید و بازدید عید عملا باعث گسترش ویروس می شود و مهمترین راهبرد ما در منزل ماندن است و مردم هم باید همکاری کنند و حساسیت موضوع را درک کنند تا با کاهش دید و بازدیدها و سفرهای نوروزی هرچه زودتر بر این اپیدمی غلبه کنیم.
اگر سطح مداخلات افزایش نیابد اپیدمی تا پایان خرداد طول می کشد
فرمانده عملیات مدیریت کرونا در کلان شهر تهران درباره زمان به پایان رسیدن بحران اپیدمی گفت: این زمان بستگی به سطح مداخلات دارد و اگر مداخلات در سطح کنونی باقی بماند باید زمان بیشتری و حتی تا اواخر خرداد این اپیدمی باقی بماند.
زالی به باوری اشتباه مبنی بر رها کردن بیماری و ابتلای همه مردم به آن، اشاره و تصریح کرد: این سیاست که از آن به عنوان ایمنی گله ای تعبیر می شود مربوط به قرن چهاردهم است و در عصر حاضر پذیرفتنی نیست، این حرف بسیار خطرناکی است که توسط یکی از مقامات انگلستان هم گفته شده و موجب خشم تیم پزشکی این کشور شده است، ما باید مداخله کنیم زیرا ممکن است مردم در صورت ابتلا به فرم شدید بیماری دچار شوند.
وی از مردم تهران درخواست کرد که به سایت salamat.gov.ir مراجعه و فرم پایش را پُر کنند تا بتوان با غربالگری در تهران توسط ۲۸۰۰ مراقب بهداشتی بیماری را مهار کنیم.
منبع: خبرگزاری ایرنامنبع: آفتاب
کلیدواژه: شهر تهران ویروس کرونا قرنطینه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۷۲۸۷۴۰۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معلمان مشق عشق را در مکتبخانهها تدریس میکنند
خبرگزاری مهر – گروه استانها: از کودکی به ما آموختهاند که واژه «معلم» بسیار مقدس است، انسانی که همواره در ذهن ما تداعی کننده پاکی، مهربانی، دلسوزی و آرامش است.
مردان و زنانی که با هنر خاص خودشان دهها کودک و نوجوان را ساعتها در کنار هم در چهار دیواری با آرامش و متانت کنار هم مینشانند و راه روشن آینده را برایشان ترسیم میکنند.
معلمی شغل نیست، بلکه عشقی است که در مویرگهای سیستم آموزش و پرورش جریان یافته تا با در هم تنیدگی منظم و بی نقصش آیندهای درخشان را برای ایران سربلندمان رقم بزند.
واژه ایثار را میتوان در تلاش مردان و زنانی ترجمه کرد که علی رغم کمبودها، فرسایشها و چالشهای اقتصادی عاشقانه پای تحصیل فرزندان ایران ایستادهاند تا راه درست زندگی کردن را آموزش دهند.
علی سمیع یکی از مردان عاشقی است که نه تنها در کلاس درس بلکه در صحنه زندگی شخصی اش، ایثار را تمام قد معنا کرده است، روایت از خودگذشتگیهای آقای سمیع دشوار است اما گوشهای از آن را برای شما به نگارش درآوردهایم.
او ۳۳ سال است که پس از تحصیل و قبولی در تربیت معلم گلپایگان پا به عرصه آموزش گذاشته و در مدارس خمینیشهر، شاهین شهر و ناحیه چهار آموزش و پرورش به تدریس پرداخته است، علاقه به زادگاهش او را راهی میمه کرد و تا امروز ۱۳ سال است که به عنوان مدیر مدرسه برکت خدمت میکند.
مدرک تحصیلی این معلم عشق، کارشناسیارشد مدیریت و برنامهریزی درسی است. در سال ۱۳۷۸ ازدواج کرده و یک سال بعد دخترش چراغ زندگی مشترکشان را نورانی تر کرد و با تولد فرزند پسرش در سال ۱۳۸۶ جمع خانوادهاش جمعتر شد.
نگهداری از همسری که ۸ سال است در کما به سر میبرد
سال ۱۳۹۴ را میتوان از سختترین سالهای زندگی آقای سمیع دانست، او در این باره به خبرنگار مهر میگوید: ۹ سال پیش متوجه تغییر رنگ در چشمان همسرم شدم، پس از مراجعه به پزشک متوجه بیماری کبد وی شدیم و به دستور پزشک عمل ERCP را برای همسرم انجام دادند.
او ادامه میدهد: حین این عمل جراحی مجرای کبد دچار پارگی شده و ترشحات کبدی وارد شکم شده و همین امر موجب عفونت شدید و در نهایت ایست قلبی همسرم شد که در نهایت وی در روز دوم فروردین سال ۱۳۹۵ به کما رفت؛ در خرداد همان سال قلب همسر آقای معلم، صرفاً احیا و از بخش ICU به بخش منتقل شد؛ پس از ۱۰ روز، ختم قرآن برای او گرفته شده که وی در همان موقع توانسته چشمهای خود را بازکرده و این یک روزنه امید برای خانواده سمیع بهحساب میآمد؛ پس از ۶ ماه مراقبت از همسر توسط شخص معلم، او بهمرور میتواند تنفسش را بدون نیاز به دستگاه اکسیژن انجام دهد.
هر چند در این مدت آشنایان و بستگان به این معلم ایثارگر پیشنهاد اهدا اعضای بدن همسرش را دادند اما او با امید به بهبود امروز با گذشت بیش از ۸ سال همچنان از همسرش نگهداری میکند چرا که این اتفاق را امتحان الهی میداند و همه تلاش خود را به کار گرفته تا از این امتحان سربلند بیرون بیاید.
به ثمر نشست صبر ۸ ساله
هر چند خانواده همسرش نیز در این راه او را تنها نگذاشتند و دخترشان را در اتاقی بالای خانهشان جای داده تا کمک حالی برای داماد متعهدشان باشند.
تلاشهای آقای سمیع بی اثر نبوده، به گفته خودش همسرش مدتی است که حس لامسه و شنواییاش را به دست آورده و زمانی که پاهای همسرش را کمی فشار میدهد و یا سخنی با او میگوید واکنشی دریافت میکند که صرفاً شامل حرکات ریز مردمک چشم، خنده و گریه بدون صدا است.
او که قدردان زحمات خانواده همسرش و به ویژه مادرخانمش است، میگوید: در این مدت مادر همسرم تهیهٔ غذا را بر عهده داشتند و من از ایشان تشکر فراوان دارم، مادر خودم نیز قبلاً کمک زیادی به من می کرد اما به علت حادثهای دیگر امکان کمک ندارد و من وظیفه نگهداری وی را نیز دارم.
آقای سمیع همه مراقبتهای لازم روزانه را از همسرش انجام میدهد و الگویی نیکو از صبر و وفاداری برای شاگردانش است.
روایت ایثار معلمان ایران تمامی ندارد چرا که در نقطه نقطه این مرز و بوم مردان و زنانی هستند که از جان برای فرزندان ایران مایه میگذارند، هستند دانش آموزانی که در مدارس دور و نزدیک دچار مشکلاتی هستند که معلمان همچون خانواده دوم برای آنها دغدغه دارند و از هیچ حمایتی دریغ نمیکنند.
نازنین صفری دانش آموزی در شرق اصفهان است، دانش آموزی که دچار عارضه ناشنوایی مادرزادی بوده اما آنها اعتقاد داشتند درمان او ممکن بود. نازنین دانش آموز مدرسه صابر در شهر ورزنه است، معلمان مدرسه از همان ابتدا که متوجه ناتوانی نازنین در شنیدن شدند، پیگیر کاشت حلزون برای وی شدند، هر چند به دلایلی انجام این عمل به طور انجامید اما در نهایت در بهار ۱۴۰۲ این آرزو به انجام رسید.
فداکاری معلمان برای درمان شنوایی نازنین
محمدرمضانی یکی از آموزگاران مدرسه صابر است، او در این باره به خبرنگار مهر میگوید: در بهار سال ۱۴۰۲ شرایط برای عمل کاشت حلزون نازنین فراهم شد؛ تعدادی از پزشکان در اصفهان اعتقاد داشتند امکان درمان نازنین وجود ندارد، اما ما ناامید نشدیم به پزشکان تهران مراجعه کردیم و با نشان دادن سیتی اسکن یکی از پزشکان با انجام عمل موافقت کرد اما این نکته را نیز تاکید کرد که ممکن است بهبود نداشته باشد.
این معلم فداکار که همراه با دیگر همکارانش برای درمان نازنین عزمی جزم داشتند، پس از تائید چهار پزشک نازنین را راهی اتاق عمل کردند. اما ماجرای قبل از اعزام نازنین به اتاق عمل هم شنیدنی است؛ «واقعاً خدا در این کار همراه ما بود. ما در یک روز تأییدیه هر چهار پزشک را که هر کدام در یک جای تهران بودند گرفتیم، درصورتیکه ممکن بود چند روز زمان ببرد. ساعت ۱۲ ظهر با پرسوجو متوجه شدم پزشک معالج در بیمارستان بقیه الله عمل دارد. پشت در اتاق عمل رفتم و از طریق آیفونی که آنجا بود به پرستار اطلاع دادم با وی کار واجب دارم. پرستار گفت نیم ساعت منتظر بمانم و اگر دکتر نیامد دیگر بروم. دقایقی نگذشت که دکتر از اتاق عمل بیرون آمد. به سمت دکتر رفتم و کاغذها را نشانش دادم. کمی ناراحت شد که چرا او را از اتاق عمل صدا کردم. حق هم داشت. من هم توضیح دادم که از یک هزار کیلومتر راه به تهران میآیم و چارهای ندارم. دکتر برگههای تأییدیه را نگاه کرد و گفت به صندوق هیئتامنای صرفهجویی ارزی مراجعه کنم. بلافاصله به آن صندوق مراجعه کردم و ۲۵ میلیون تومان بهعنوان پیشپرداخت برای سفارش حلزون واریز کردم. سه ماه بعد مجدداً تماس گرفتند و ۷۵ میلیون دیگر واریز کردیم و در یک نوبت دیگر هم ۳۵ میلیون تومان واریز شد. خلاصه وقتی هزینه ایمپلنت را کامل واریز کردیم گفتند سهشنبه هفته بعدش نوبت عمل دارید. هزینه این ایمپلنتها تقریباً ۷٠٠ میلیون تومان است و این صندوق صرفهجویی ارزی ۵٠٠ میلیون تومان را بهنوعی تقبل میکند و ۲٠٠ میلیون مابقی را بیمار باید پرداخت کند. بالاخره در آذرماه نازنین را برای عمل به بیمارستان بردیم؛ کاشت حلزون به لطف خدا و به پزشک متخصص با موفقیت انجام شد و صبح روز بعد ساعت ۱۱ نازنین از بیمارستان مرخص شد. البته آن موقع نازنین چیزی نمیشنید اما دکتر با تستهایی که انجام داد گفت عمل بسیار خوب بوده و ۲ ماه بعد برای نصب دستگاه دوم باید مجدداً مراجعه میکردیم تا نازنین بتواند صداها را دریافت کند و با استفاده از حلزون کاشته شده بشنود و تجزیهوتحلیل کند.»
وی درباره تأمین هزینههای عمل نازنین میگوید: تقریباً از وقتی که مطمئن شدیم این کار به نتیجه میرسد تأمین این ۲٠٠ میلیون را در اولویت قرار دادیم. با خیریه امیرالمؤمنین (ع) هماهنگ کردیم و با قراردادن پیامهایی در فضای مجازی کانالهای شهرستان از مردم خواستیم برای کاشت حلزون نازنین کمکهای خود را بهحساب خیریه بریزند و ظرف یک هفته با کمک همین مردم شهرستان ورزنه و خیرین گرانقدرش ۲٠٠ میلیون تومان جمعآوری شد.
این معلم فداکار درباره اولین روزی که نازنین شنیدن را آغاز کرد بیان میکند: اولینبار همان روزی بود که در مطب دکتر دستگاه دوم نصب شد؛ وقتی نازنین برای اولینبار صداهای اطراف را شنید به طور طبیعی مثل دیگر ناشنوایانی که اولینبار میشنوند، برافروخته و قرمز شد و حسابی ترسیده بود. ولی بعد کمکم برایش عادی شد. وقتی من پشت سرش ایستادم و دست زدم و بعد روبرویش قرار گرفتم و از او با اشاره پرسیدم من چند بار دست زدم و نازنین درست جواب داد، انگار تمام دنیا را به من داده بودند و فقط نمیتوانستم جلوی اطرافیان از خوشحالی گریه کنم.
آقای رمضانی درباره واکنشهای جالب نازنین به صداها میگوید: همان روزی که از مطب دکتر برگشتیم وقتی از دستاندازها میگذشتیم و صدای برخورد به گوش میرسید، نازنین با اشاره به مادرش میگفت که چرا پایش را به کف ماشین میزند و بعد به او فهماندیم که این صدای برخورد ماشین با دستانداز است. یا مثلاً اولینبار که صدای بوق ماشین را در تهران شنید از جا پرید و نمیدانست صدای چیست. آقای عباسی، مدیر مدرسه نازنین که همراه ما بود، چند بار بوق ماشین خودش را زد و به او یاد داد که این صدای بوق ماشین است. مادر نازنین تعریف میکند که حالا صدای زنگ در را میشناسد و با شنیدش میرود تا در را باز کند. او تعریف میکند که تا مدتی شبها وقتی سکوت کامل برقرار بود نازنین میپرسید این چه صدایی است؟ و ما میگفتیم صدایی نمیآید تا اینکه فهمیدیم صدای تیکتاک ساعت که برای ما عادی شده را میگوید!
آموزگار مدرسه صابر تأکید میکند: از وقتی که نازنین صداها را میشنود ارتباطش با اطرافیان و همکلاسیهایش خیلی بهتر شده است. الان میتواند همکلاسیهایش را صدا بزند. نازنین قبلاً لجباز بود یا بهتر است بگوییم چون صدایی نمیشنید کلافه بود. اما الان آن لجبازی کمتر شده. خانم امیدیان آموزگار نازنین است و تعریف میکند اولین باری که نازنین در زد و وارد کلاس شد بعدازاین عمل بود. چون قبلاً درکی از علت در زدن و صدایی که ایجاد میکند نداشت اما حالا به بهانههای مختلف اجازه میگیرد و بیرون میرود تا موقع برگشت در بزند و صدایش را بشنود.
آقای رمضانی در مورد حرفزدن نازنین توضیح میدهد: ذهن او اکنون مثل یک ضبطصوت است که صداها را میگیرد و ذخیره میکند. نازنین چون از نوزادی قدرت شنوایی نداشته و بعد از آن هم در مقابل سمعک مقاومت میکرد حالا اصواتی که ما برای مفاهیم مختلف به کار میبریم برای او کاملاً بیمعنی است. دختر عزیزم اکنون هفتهای یک جلسه برای تربیت شنوایی، گفتاردرمانی و تنظیم دستگاه به اصفهان میرود که هزینه هر کدام جلسهای ۳٠٠ هزار تومان است. البته فواصل تنظیم دستگاه بهمرور زیاد میشود. او اکنون مفاهیم انتزاعی مثل محبت، عشق و… را درک نمیکند ولی مفاهیم عینی مثل آب، خودکار، مداد، غذا و… را دارد یاد میگیرد. امیدواریم که طی چند سال آینده بتوانیم شاهد حرفزدن نازنین باشیم و آن روز خوشحالی ما کامل میشود.
کد خبر 6093938